1392-11-02
«دو کارگر زن بر اثر آتشسوزی در یک کارگاه تولیدی کشته شدند»؛ «انفجار مخزن سوخت در پتروشیمی خرمآباد جان دو کارگر را گرفت»؛ «مرگ کارگر ۲۱ ساله در تونل قطار شهری اهواز»؛ «سقوط سه کارگر ساختمانی از ارتفاع ۳۵ متری در مشهد»؛ «کارگر اداره برق روستایی در گیلان هنگام انجام کار کشته شد»؛ «ریزش آوار یک کارگر را کشت و سه همکارش را مصدوم کرد»؛ «هفت کارگر بر اثر فوران مواد مذاب سوختند» و...
آنچه که در بالا آمد، تنها چند نمونه از حوادث شغلی است که طی یک ماهه اخیر اتفاق افتادهاند و خبر آنها از میان خیل عظیم حوادث کارگری به رسانهها «درز» پیدا کرده؛ حساب آن دسته از حوادث کارگری که هیچگاه رسانهای نشده دیگر از دست در رفته است.
اما از میان همهٔ حوادث کارگری دلخراش که روزانه جان چندین کارگر ایرانی را میگیرند، خبر «کشته شدن دو کارگر زن بر اثر آتشسوزی در یک کارگاه تولیدی» در تاریخ ۲۹ دی ماه (سالروز ولادت پیامبر اسلام) جنجال بسیاری به پا کرد چرا که این حادثه در قلب شهر تهران (خیابان جمهوری) و در دید مستقیم مردمی رخ داد که حالا از هر حادثهای با دوربین موبایل شان فیلم میگیرند تا در اجتماعات دوستانه، دیگران را از آنچه دیدهاند مطلع کنند. پرسش اینجاست که اگر این حادثه در دهکورهها... یا نه، در حاشیه همین پایتخت رخ میداد تا چه حد افکار عمومی و مسئولان کشور را درگیر میکرد؟
بر اساس آمار سازمان پزشکی قانونی، روزانه ۵ کارگر در ایران بر اثر حوادث شغلی جان میبازند. بنابراین اگر کشته شدن دو کارگر زن در خیابان جمهوری را کنار بگذاریم، ۳ کارگر دیگر نیز در همان روز جان باختهاند که خبرش اعلام نشده است.
اما این بار به برکت تکنولوژی و بخت ـ استثنائاً ـ ناکوک شهرداری تهران، حادثه خیابان جمهوری و مرگ دو کارگر زنی که به دلیل نقص فنی نردبام ماشین آتش نشانی جان باختهاند توسط دوربینها ضبط شد تا دستمایهٔ مرثیه خوانی و تسویه حسابهای سیاسی شود.
این در حالی است که حوادث شغلی هر روزه برای کارگرانی که در سختترین شرایط کاری و با مزدهای حداقلی مشغول به کارند، رخ میدهد و نه تنها مرجعی برای شنیدن فریاد آنها وجود ندارد بلکه چون دوربینهای موبایلی در محل واقعه نیستند صدای شان به رسانهها هم نمیرسد.
بسیاری از این حوادث شغلی لحاظ دلخراش بودن دست کمی از حادثه اخیر در خیابان جمهوری نداشتهاند. برای نمونه در تاریخ ۱۶ دی ماه در خوزستان، «علی زادحزباوی» کارگر ۲۱ ساله پروژه قطار شهری اهواز که تحت مسئولیت شرکت پیمانکاری «کیسون» استخدام شده بود، در هنگام کار در تونلی کمعرض در عمق زمین بر اثر گیر کردن لباس کارش به واگن حمل بار، چندین متر به روی زمین کشیده شد و پس از برخورد سرش با دیواره تونل جان باخت. متاسفانه در این حادثه بغیر از کارگر کشته شدن و راننده لکوموتیو، کسی در تونل وجود نداشت تا فیلم بگیرد.
یا در نمونه دیگری، چهاردهم دی ماه امسال، دو کارگر ۲۵ و ۲۹ ساله به نامهای «بهمن آزادی مقدم» و «محمد مهدی مهدیپور» در پتروشیمی خرمآباد، هنگام جوشکاری مخزن گازوییل جان باختند زیرا مخزن گازوییل قبل از شروع عملیات جوشکاری، خالی نشده بود و کارگران بر اثر وقوع انفجار و سپس آتشسوزی از ارتفاع به پایین پرتاب شدند. در این حادثه هم کسی دوربین موبایلش را برای ثبت واقعه از جیب بیرون نیاورد.
اما سکوت مدیران شهرداری تهران و سازمان آتش نشانی و جا خالی دادن از قبول مسئولیت با معرفی «خواست و مشیت الهی» به عنوان مقصر کشته شدن دو کارگر، به تشدید خشم افکار عمومی ناراحت دامن زد تا به جایی که تب تعیین مقصر در این حادثه همه گیر شده است. حتی «حسن روحانی» رییس جمهور نیز به درستی وارد عمل شده و در نامه ای خطاب به وزیر کشور، وی را موظف کرده است تا در اسرع وقت، گزارشی از این حادثه تاسف بار به وی ارائه دهد. اما موضوع تعیین و مجازات مقصران هرچند اهمیت دارد، اما تمام ماجرا نیست. تمام ماجرا موضوع گمشده ایمنی و بهداشت کار است که هر روز جان پنج کارگر را در ایران میگیرد.
سلام.برادر من به زور4 تا تجهیز فردی را تهیه می کنند ...توقعی داریا.. به نظر من تا دید مدیران ما نسبت به ایمنی بهداشت درست نشه همین آشه و همین کاسه.
حرفتون منطقیه / چیزی نمیشه گفت